- مچه بن
نام مرتعی در شیرگاه
معنی مچه بن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دهی است جزء دهستان قزقانچای بخش فیروزکوه شهرستان دماوند. دارای 300 تن سکنه. آب آن از رود خانه قزقان چای. محصول آنجا غلات، بنشن، قلمستان. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است و عده ای برای تأمین معاش بمازندران میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
(وَ نَ دَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش بندپی شهرستان بابل. سکنۀ آن 210 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
(بُ نِ)
لغت نامه دهخدا
دهی از بخش قصرقند که در شهرستان چاه بهار واقع است و 160 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
(مُچْ چَ / چِ)
لغت نامه دهخدا
آشی باشد که از مچه پزند، چه وا به معنی آش است و مچه گیاهی باشد خودرو و بهاری شبیه به اسفناج که به عربی قنابری خوانند. (برهان) (آنندراج). آش برغست. برغست وا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
(کَ لَ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان کیاکلاست که در بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع است و 410 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
(بَ)
لغت نامه دهخدا
میوه ای است ریز و بامغز که مردم آن را می خورند. قسم کوچک بن یعنی، حبه الخضرا باشد. (مخزن الادویه در کلمه حبه الخضراء). رجوع به حبه الخضراء شود
(بُ)
لغت نامه دهخدا
تک چاه. (آنندراج). بن چاه. ته چاه:
بدین چاه در آب سرد است و خوش
بفرمای تا من بوم آبکش
که هستند با من پرستنده مرد
کزین چاه بن برکشند آب سرد.
فردوسی.
پس آن به که غوکان در این چاه بن
نگویند از موج دریا سخن.
میرخسرو
بدین چاه در آب سرد است و خوش
بفرمای تا من بوم آبکش
که هستند با من پرستنده مرد
کزین چاه بن برکشند آب سرد.
فردوسی.
پس آن به که غوکان در این چاه بن
نگویند از موج دریا سخن.
میرخسرو
(چَ مِ بُ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان چلاو بخش مرکزی شهرستان آمل که در 50 هزارگزی جنوب خاوری آمل واقع است. کوهستانی و جنگل دار و هوایش معتدل است و 100 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، لبنیات و عسل. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان بافتن کرباس، شال و جوراب وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
کم سن و سال، بچه سال
کسی که شیر را مایع زند
از توابع خرم آباد تنکابن
یک بند آواز خواندن، یک بند در عرف متداول به معنی: اجرای یکی
په بن، کلون در، کمک، مدد
از توابع ولوپی قائم شهر
مرتعی در سوادکوه
نام قدیمی روستایی در منطقه ی ساری
زیر شیروانی
زیربغل
اطراف اجاق، نام مرتعی در بابل کنار شهرستان بابل، از توابع کیاکلای شهرستان قائم شهر
از مراتع لنگا واقع در منطقه ی عباس آباد
از مراتع نشتای عباس آباد، از محله های اطراف بقعه ی شیخ موسی در بندپی بابل
سر و ته، وارونه، کش دادن حرف و درگیری لفظی، زیر و رو
ته دره، نام بخشی در کوه های جنوبی بهشهر
نام مرتعی در آمل
نام روستایی در حوزه خانقاه پی سوادکوه، نام مرتعی در حوزه
نام مرتعی در منطقه ی شهرستان آمل
چرمی ریش ریش که جهت محدد کردن دید بر روی چشم اسب قرار دهند